تو یک مجموعهی آسی
پر از وجهی ؛ چو یک تاسی
تو چون یک قطعه از الماس
ولی گه سخت و وسواسی
به هر بادی چو بادبادک
روانی سوی رویاها
ولیکن موقعی برگشت
به غایت ؛ تلخ و نسناسی
اگر بازیگرم جانا
همین بوده طلب از من
چه پنهانی ؟ چه عظمایی؟
تویی که جمله ؛ حساسی
به حدی میکشم نازت
که نازم را خریداری
مکن با حرف و رفتارت
دلم زخمی؛ به هر داسی
حبیب اوجاری
1399.8.7